گاهی اوقات احساس می کنید که گرفتن ترکیب مناسب با این تکنیک و ایده و بسیاری از ملاحظات دیگر یک هدف متحرک بی پایان است. تعادل در عکاسی یکی از مفاهیم پیچیده است اما همچنین یک ابزار واقعا قدرتمند است که ارزش دارد کمی یاد بگیرید. برای کمک به شما ، در اینجا 9 روش و عنصر وجود دارد که می توانید برای ایجاد تعادل در تصاویر خود استفاده کنید.
تعادل در عکاسی چیست؟
تعادل در عکاسی نوعی ترکیب تصویر است به طوری که همه عناصر به طور مساوی یکدیگر را تکمیل می کنند. تنش یا هماهنگی بصری ایجاد می شود که نتیجه آن تصویری دلپذیر است.
بسیاری از عناصر مختلف می توانند در ترکیب تعادل در ترکیب تصویر شما نقش داشته باشند:
- رنگ
- نور در مقابل سایه
- بافت
- وزن بصری
- قرار دادن سوژه
- ارتباط عناصر با یکدیگر
- تقارن
- عمق میدان
- فضای منفی
چگونه به تعادل می رسید؟
هنگام ساخت صحنه خود باید به عناصر مختلف و چگونگی تعامل و ارتباط آنها با یکدیگر فکر کنید. داستانی که میخواهید بگویید یا در قالب آن قرار گیرد چیست؟ احساسی که می خواهید منتقل کنید چیست؟
تعادل می تواند هماهنگ باشد. جایی که همه عناصر به یک اندازه وجود داشته باشند و یک کل زیبایی را ایجاد کنند، تقارن مثال خوبی است. صحنه منظره ای که کاملاً در یک برکه یا دریاچه ساکن منعکس شده است بسیار هماهنگ است.
یک تصویر به دلیل عدم تعادل می تواند دارای تنش بینایی باشد. شاید گفته شود که این امر تعادل را ایجاد می کند. ضد تعریفی به نظر می رسد اما به فضای منفی یا یک لکه کوچک قرمز روشن در یک تصویر غیر از این کسل کننده فکر کنید.
اغلب چندین فاکتور مختلف برای در نظر گرفتن تعادل نقش دارند ، لزوماً فقط یک مشکل برای حل هر تصویر نیست. هر تصویری دارای رنگ، سوژه، تن، کنتراست و موارد دیگر است که همگی در تولید تصویر نهایی شما نقش دارند.
برخی از این مفاهیم مربوط به مکانیک نحوه گرفتن عکس است (نور / سایه / کنتراست / تن) و برخی دیگر ترکیب بندی بیشتری دارند (تقارن / فضای منفی / قرارگیری سوژه). بنابراین بسیاری از موارد مختلف وجود دارد که باید بطور همزمان در هر تصویر در نظر بگیرید.
بیایید هر کدام را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم:
شماره 1 – رنگ
رنگ تأثیر زیادی در تصاویر شما دارد. وقتی سرانجام فیلم رنگی ظهور کرد ، تأثیر زیادی در عکاسی داشت. امکان دیدن رنگهای روشن به جای تک رنگ بسیار متفاوت بود. این روشها به سبکها و تکنیکهای مختلفی در عکاسی منجر می شوند و هنوز هم روش اصلی پردازش تصاویر هستند.
این به شما امکان می دهد احساسات خود را برانگیزید ، تنش ایجاد کنید ، عنصر خاصی را برجسته کنید ، توجه ما را جلب کرده و به روش های مختلف داستان تصویر را بگویید.
این عکس باغ را با تمام سایه های مختلف شاخ و برگ سبز و زرد میگیرد- با این حال چشم بلافاصله به سمت گل های قرمز کوچک اما برجسته می رود. این تصویر دارای تعادل است زیرا رنگ قرمز دارای وزن بصری زیادی است اما از نظر جسمی فقط قسمت کوچکی از تصویر کلی است.
اگر خیلی بزرگتر بود ، در عوض ، جایی را برای شروع سفر به همه بافتها و رنگهای مختلف موجود در باغ می دهد.
استفاده از رنگ برای ایجاد روحیه ، احساس یا یک دوره زمانی خاص
این دوچرخه قدیمی با یک تابلوی خوش آمد گویی در یک خانه تاریخی تبدیل شد. با انتخاب یک تن کمی قهوه ای ، تمام بافت های موجود در عکس را می گیرد و همه رنگ های مختلف را با هم رقابت می کند. فوکوس به دوچرخه تبدیل می شود و نه به رنگ سبز روشن چمن یا قرمز مرغ در پس زمینه. تغییر رنگ باعث تعادل سایر عناصر می شود و به سوژه مورد نظر شما اجازه می دهد تا کانون توجه قرار گیرد.
# 2 – سایه روشن در مقابل
نور و سایه عناصر مخالف لازم برای عکاسی هستند. اگر نور داشته باشید ، به طور کلی ، سایه خواهید داشت. وقتی هر دو حضور داشته باشید ، به سوژه های شما ابعاد بیشتری می بخشد ، آنها عناصر گرد فیزیکی می شوند ، تخت نیستند حتی اگر در یک محیط مسطح 2D (چاپ شده یا روی صفحه) مشاهده شوند.
کنتراست و اختلاف تن باعث پویایی و جذابیت تصویر می شوند. کنتراست از تفاوت بین میزان نور و سایه در یک تصویر ناشی می شود. کنتراست بیشتر دامنه تونال تصویر را نیز وسیع تر می کند ، وقتی بسیار شبیه باشد بسیار مسطح به نظر می رسد (مانند چشم انداز ساحلی در زیر).
همچنین بخوانید: عکاسی در زمستان
بنابراین یادگیری استفاده از نور و سایه در کنار هم می تواند تعادل را در تصاویر شما ایجاد کند. تصویر نعل اسب زیر به طور خاص برای استفاده از آفتاب شدید ظهر برای تولید سایه ها و گرفتن الگوها و نحوه آویزان شدن آنها روی ناخن ها گرفته شده است. بدون سایه ، یک تصویر بسیار جالب تر خواهد بود.
شماره 3 – TEXTURE
بافت می تواند به روش های مختلفی وجود داشته باشد – در تصویر قاشق های دارای ادویه (در زیر) سه لایه بافت وجود دارد – سطح زمینه ، ادویه های موجود در قاشق ها و برخی ادویه های پراکنده. در حالی که بافت زیادی در تصویر وجود دارد ، به دلیل مقیاس و لایه ترکیبی که در آن تفاوت ادویه و زمینه صنعتی را متعادل می کند ، متعادل می شود.
اگر ادویه های اضافی پراکنده وجود نداشته باشند ، به همان خوبی کار نمی کنند زیرا به انتقال چشم به دور تصویر کمک می کنند.
این عکس blueberry از بافتی به روشی دیگر استفاده می کند ، جایی که خود به عنصر بافتی تبدیل می شوند ، و کمی به شکل قطرات آب تمایل دارند. بدون قطرات ، این تصویر بسیار جذاب نبود و جزئیات دقیق قطرات به تعادل اندازه blueberry ها کمک می کند و عناصر بیشتری را برای چشم درگیر می کند.
پوست درخت ، الگوهای روی آب ، دیوارهای آجری ، شکاف در پیاده رو ، ابرهای آسمان ، شاخ و برگ در باغ ، فلز بازتابنده براق ، سنگ در یک برکه ، شن و ماسه در ساحل را در نظر بگیرید. برای تولید آبشارهای نرم کف یا الگوهای جالب ابر ، در معرض طولانی بودن قرار بگیرید. ICM (حرکت عمدی دوربین) را برای اثر بلور نرم یا نور زیبا در نظر بگیرید.
بافت در اطراف شما و در هر آنچه می بینید وجود دارد ، اما اغلب آن را امری بدیهی تلقی می کنند. اگر وقت بگذارید و از آن بهره بگیرید ، می توان بافت را برجسته کرد و به عنصری کلیدی در تصویر شما تبدیل شد.
شماره 4 – وزن بصری
این یک مفهوم پیچیده است که باید با آن کنار بیایید زیرا گاهی اوقات کمی متناقض به نظر می رسد. چگونه یک عنصر کوچک می تواند بر یک تصویر بزرگتر غلبه کند؟ چگونه می توان یک رنگ بر رنگ دیگر غلبه کرد؟
در تصویر پروانه زیر ، تن ها بسیار شبیه به یکدیگر هستند ، حتی رنگ ها سایه های زرد و قهوه ای هستند. با این وجود وزن بصری در واقع توسط برگ سبز فازی در گوشه پایین نگه داشته می شود. اگر قسمت پایین آن را برش دهید ، احساس تصویر کاملاً تغییر می کند و پروانه برجسته تر می شود.
یکی از تصاویر مورد علاقه شخصی من ، سنگ قبر سنگ آهک تازه درخشان در گورستان از سنگهای بسیار قدیمی و فرسوده است (پایین). نور برای برجسته کردن سنگی که وزن بصری را تحمل می کند در زاویه کامل قرار داشت اما از نظر فیزیکی فقط یک عنصر بسیار کوچک است.
محل قرارگیری مرکزی به خوبی در ایجاد تعادل در سایر عناصر پیرامون خود عمل می کند و امکان بیان بیشتر داستان را فراهم می کند – اگر کانون توجه روی سنگ قبر بود ، حس کاملاً متفاوتی با تصویر داشت.
5. مضمون سوژه
جایی که سوژه را در کادر قرار می دهید از بسیاری جهات مهم است. می تواند برای نشان دادن مقیاس ، رابطه بین عناصر ، برجسته کردن تنش یا ایجاد احساس خاص یا تن نور برای یک تصویر استفاده شود.
یک مثال کلاسیک ، قانون یک سوم در عکاسی است – سوژه را روی خطوط سوم قرار دهید تا در کادر پویاتر شود. وقتی سوژه به یک جهت خاص نگاه می کند ، جایی که آن را قرار می دهید بر احساس تصویر تأثیر می گذارد. اگر آنها به خارج از کادر نگاه می کنند ، قرار دادن آنها در نزدیکی لبه کاملاً متفاوت از تصویری است که شما تصویر را به گونه ای تنظیم می کنید که بیشتر به درون فریم نگاه کنند.
در تصویر غار زیر ، افراد با ارائه مقیاس تعادل را اضافه می کنند. بدون وجود آنها ، ما نمی توانیم اندازه واقعی غار را درک کنیم ، زیرا هیچ زمینه ای برای استفاده نداریم. رنگ های روشن لباس آنها برخلاف جزئیات بافت دیواره های سنگ ، وزن بصری نیز ارائه می دهد. موقعیت قرار گرفتن در پایین قاب ، تصویر را زمینه سازی می کند و به روایت داستان کمک می کند.
قرارگیری این مرغ در شاخه تعادل جذاب زاویه و خطوط است. خط شاخه اصلی با تاری در پس زمینه تکرار می شود – این به تصویر عمق و مقیاس می دهد.
این پرنده اندازه خوبی در تصویر دارد ، به اندازه کافی بزرگ است تا جزئیات را ببینید ، اما در قاب تنگ نیست و چشم سرمه ای او نیز وزن بصری زیادی دارد. اگر پرنده از جهتی دیگر زاویه داشته باشد ، کمتر خوشایند خواهد بود زیرا به همان ترتیب متعادل نمی شود ، زیرا X متقارن است.
همچنین بخوانید: عکاسی از درختان
شماره 6 – ارتباط عناصر
مشابه شماره 5 در بالا ، این مفهوم جایگذاری را یک قدم جلوتر می برد. شما باید رابطه خاص بین عناصر را در نظر بگیرید و اینکه چگونه می توانید از آن در ترکیب تصویر خود استفاده کنید.
در این عکس منظره در زیر ، یک عکس کاملاً ساده خشکی / دریایی / آسمانی است – اصلاً خیلی جالب نیست. اما درج علامت درست کنار لبه صخره همه چیز را تغییر می دهد. قرمز روشن حروف توجه ما را به خود جلب می کند (آنطور که باید) و حتی اگر علامت کوچک باشد اما تأثیر زیادی دارد.
اگر تابلو خیلی نزدیک به لبه نبود ، ممکن بود تصویری کمتر جذاب را مشاهده می کردید. در ساخت آن ، از قانون یک سوم نیز برای تهیه مقیاس و زمینه با لبه صخره به سمت راست استفاده شده است ، که نشان می دهد صخره همچنان ادامه دارد.
در زیر یک عکس منظره زاویه باز از چندفسیل در خلیج Curio ، The Catlins، NZ وجود دارد. مناظر با زاویه دید گسترده ، اگر عنصر پیش زمینه ای برای لنگر انداختن نداشته باشند ، اغلب زمینه را از دست می دهند.
این شخص همچنین به بیان بیشتر ماجرا کمک می کند ، او یک رنگ عمومی با رنگ آبی روشن و علاقه بصری و وزن در برابر شن و سنگ ایجاد می کند. حضور او در جلوی قاب باعث ایجاد تعادل در چشم انداز بزرگتر پشت او می شود و مقیاس بزرگ بودن اندازه را می دهد.
شماره 7 – تقارن
وقتی خوب و با فکر انجام شود ، تقارن می تواند ابزاری مفید باشد. قرار دادن مرکز مرگ سوژه در قاب نیز می تواند یک خطر باشد.
در زیر ، انعکاس درخت پاییزی یک تصویر آینه ای است اما زاویه ای که عکس گرفته شده فوکوس را روی منظره قرار می دهد. بنابراین بازتاب لزوماً نقطه تصویر نیست. در عوض ، این بیشتر یک پاداش اضافه شده است. همچنین ، نحوه چیدمان درختان باعث ایجاد تعادل در تصویر می شود.
در تصویر به اندازه کافی کنتراست با عناصر نور و سایه وجود دارد که می تواند عمق و علاقه را ایجاد کند در حالی که ترکیب رنگ طلایی / آبی یک ترکیب زیبا است. این انعکاس به اندازه کافی رنگ و تن را نرم می کند که باعث می شود چشم انداز واقعی برجسته شود.
این تصویر به طور خاص با رعایت تمام آن موارد ساخته شده است.
شماره 8 – عمق زمینه
آیا همه چیز در تصویر شما باید 100٪ واضح باشد؟ پاسخ من به آن منفی است. با استفاده از خلاقیت عمق میدان می توانید سوژه را در برابر پس زمینه نرم تر متعادل کرده و در سوژه برجسته شده و عنصر کانونی قوی باشید.
اگر دیافراگم بیشتر به f / 11 نزدیک بود ، عکس مخروط ها را در زیر تصور کنید. اگر تمام شاخ و برگها و درختان پس زمینه در کانون توجه باشند ، مخروط ها در مقابل آن از بین می روند. عکاسان پرتره از این مفهوم به نفع خود استفاده می کنند ، سوژه خود را به روشی مشابه عکاسی می کنند تا از پس زمینه ای گاهی نامرتب یا منحرف کننده متمایز شوند.
همچنین مطالعه کنید : انتخاب بهترین دیافراگم برای عکاسی پرتره
شماره 9 – فضای منفی
فضای منفی عنصر ترکیبی جالبی است که برای برخی از عکسها کار می کند. به یاد داشته باشید که به خاطر موارد نادر ممکن است تعریف نادرسنی از آن در ذهن شما باشد و دشوار به نظر رسد. همچنین داشتن شجاعت کافی برای امتحان روش متفاوت از آنچه معمولاً استفاده می کنید چالش برانگیز است.
وقتی با دقت استفاده می شود ، فضای منفی با ایجاد فضای خالی زیاد برای ایجاد تعادل برای یک سوژه خاص ، به تصویر ارزش می بخشد. این اغلب در عکس های محیطی با موفقیت استفاده می شود ، جایی که دیوارها یا ساختمانها با رنگ روشن ، بوم بزرگی را برای شخص ایجاد می کنند تا در برابر او قرار بگیرد ، غالباً هنگام عبور از کنار آن.
این عکس ژربرا فضای منفی زیادی در سمت چپ و زیر گل دارد. به دلیل انحنای ساقه و زاویه دینامیکی گل ، این تصویر حرکت زیادی برای چشم دارد. فضای منفی تعادل آرامش بخشی را به آن ارائه می دهد.
آب نرم و صاف این قرار گرفتن در معرض طولانی فضای منفی برای متعادل سازی وزن بصری سنگها و آسمان شلوغ فراهم می کند. تن های روشن آب همچنین با تناژهای ماسه ای تعادل ایجاد می کنند.
نتیجه
بعضی اوقات حتی اگر سوژه خوب باشد ، ممکن است یک تصویر کاملاً خاموش باشد اما اگر نور خوب باشد ، احتمالا ترکیب خوبی خواهید داشت و ارزش دارد که با چشمانی تازه به آن تصاویر نگاهی بیندازید و تعادل عناصر مختلفی را که در اینجا بحث شده است را در نظر بگیرید.
با این حال ممکن است تصویر شما همه آن موارد را داشته باشد و هنوز هم کاملا درست به نظر نرسد. بنابراین نگاهی بیندازید که چگونه عناصر مختلف از نظر تعادل با یکدیگر ارتباط دارند.
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]